Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
freight charges
U
هزینههای حمل
freight charges
U
مخارج حمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charges
U
شارژ کردن شارژ
charges
U
بار کردن
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
اتهام
charges
U
حمله به حریف
charges
U
بدهکار کردن
charges
U
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges
U
محفظهای
charges
U
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
U
خطای حمله
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges
U
بار
charges
U
عهده دارکردن
charges
U
گماشتن
charges
U
بار مسئولیت
charges
U
وزن
charges
U
هزینه
charges
U
حمله اتهام
charges
U
عهده داری
charges
U
تصدی
charges
U
زیربار کشیدن
charges
U
متهم ساختن
charges
U
مطالبه بها
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges
U
پر کردن
charges
U
خرج منفجره
charges
U
خرج
charges
U
متهم کردن
charges
U
بار الکتریکی
charges
U
موردحمایت
charges
U
پرکردن
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
charges collect
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
transport charges
U
کرایه
capital charges
U
هزینههای سرمایه
bank charges
U
bank
bank charges
U
هزینههای بانکی
to press charges against someone
U
ازکسی قانونی شکایت کردن
[کسی را متهم کردن]
additional charges
U
خرجهای اضافی
additional charges
U
اتهامات اضافی
charges prepaid
U
هزینه پیش پرداخت شده
collection charges
U
هزینه وصول
stevedoring charges
U
هزینههای بارگیری وباراندازی
flashless charges
U
خرج کم کننده شعله
flashless charges
U
خرج بی شعله
dock charges
U
هزینههای حوض dock-dues : syn
deferred charges
U
هزینههای انتقالی
deferred charges
U
پیش پرداخت هزینه
handling charges
U
هزینههای جابجایی کالا
overhead charges
U
هزینه ثابت عمومی
pilot charges
U
هزینههای راهنما
repulsion of charges
U
نیروی دافعه بارها
free of all charges
U
بدون هیچگونه مخارج
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
depth charges
U
خرج عمیق
depth charges
U
خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges
U
بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
examples of charges
U
نشانههاینظامی
Find demolition charges to
U
قوطی مواد منفجره همه منظوره
freight
U
غنی ساختن
over freight
U
بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
freight
U
باربری
freight
U
بارکشتی
freight
U
بار
freight
U
کرایه کشتی
freight
U
کرایه
freight
U
هزینه حمل
freight
U
گرانبار کردن حمل کردن
freight
U
وسیله حملی که ازنظر قیمت مناسب است ولی کند عمل میکند
freight
U
قیمت حمل
freight
U
محموله
freight
U
حمل کردن
freight
U
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
freight
U
کرایه کردن
freight release
U
فهرنویسی
freight rebate
U
تخفیف هزینه حمل
freight lighter
U
قطار سریع السیر جهت حمل کانتینر
freight note
U
صورتحساب هزینه حمل
freight rate
U
نرخ حمل قیمت حمل
freight rate
U
هزینه حمل
freight prepaid
U
هزینه حمل پیش پرداخت شده
freight paid to
U
هزینه حمل پرداخت شده
freight note
U
سندکرایه و بارکشی
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
freight tonne
U
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
freight rate
U
نرخ هزینه حمل
transit freight
U
هزینه حمل ترانزیتی
to freight out and home
U
دوسره کرایه کردن
railway freight
U
بار راه اهن
railway freight
U
بارکشی راه اهن
railway freight
U
کرایه راه اهن
freight trains
U
قطار باری
freight traffic
U
رفت و امد بار
freight train
U
قطار باری
freight house
U
انبار
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
dead freight
U
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead freight
U
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
freight car
U
واگن باری
freight cars
U
واگن باری
advance freight
U
پیش پرداخت کرایه حمل
freight forward
U
پس کرایه
balance of freight
U
پس کرایه
cost and freight
U
قیمت و بهای حمل و نقل
freight collect
U
پس کرایه
basis of freight
U
پایه محاسبه هزینه حمل
freight forwarder
U
هزینه حمل
freight forwarder
U
حمل
freight forwarder
U
واسطه حمل و نقل کالا
freight forwarder
U
عامل حمل و نقل
freight forwarder
U
حمل کننده کالا
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
freight container
U
اطاقک حمل بار یکپارچه
freight collect
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight container
U
کانتینر حمل بار
freight movement
[American E]
U
حمل و نقل بار
freight transportation
[American E]
U
حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
freight movement
[American E]
U
رفت و آمد بار
freight payable at destination
U
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
freight route order
U
ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
freight route order
U
ترتیب حمل و نقل درجاده ها
freight and insurance paid to
U
هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
insurance and freight cost
U
هزینه بیمه و حمل
lump sum freight
U
هزینه حمل کلی
lump sum freight
U
هزینه حمل مقطوع
data freight receipt
U
رسید اماری حمل
conference freight rate
U
نرخ مشترک شرکتهای کشتیرانی
carriage freight paid to ...
U
با هزینه حمل تا ...
cost insurance, freight
U
قیمت بیمه و هزینه حمل
cost insurance and freight
U
سیف
domestic intercity freight traffic
U
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
to shift freight traffic from road to rail
U
حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
هزینه حمل وتغییرات ارز
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
بیمه
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com